به نام خدا
درباره فلسفه هنر بیشتر بدانیم
این متن یک گزیده از دو جلسه دانشجویی درارتباط با آشنایی دانشجویان با فلسفه هنر است.
- پيشرفت فلسفه هنر در مقايسه با علوم فيزيکي و طبيعي از زمان ارسطو تا کنون خيلي کم و ناچيز بوده است.
- Art: در يوناني به معناي تخنه است که ريشه لغت تکنيک است و به معناي مسلط بودن به ابزار جهت رسيدن به هدف است. در نتيجه يک معناي آن تسلط آدمي بر فنون مثل هنر آشپزي، هنر جنگ و غيره.
- تعريف اثر هنري: تحقق خيالها، تصورات، هيجانات در يک واقعيت مادي مثل يک فيلم، يک قطعه موزيک و يا يک کتاب.
- امروزه فرهنگها و آدمهاي مختلف برداشتهاي مختلفي از هنر دارند و چيزهاي مختلفي را ممکن است هنر بدانند يا ندانند. در نتيجه نميتوان به يک معناي قطعي و نهايي و ذات باورانه از هنر و اثر هنري رسيد.
- فلسفه توانايي ساخت معاني تازه از مفاهيم تجريدي را دارد. هنر هم کاري شبيه به ان ميکند يعني از امور کلي و غيرفردي اموري عام ميسازد که جذابيت اسطورهاي دارند.
- اثر هنري انسان را به يک حالت نيمه آييني- نيمه ديني ميرساند به طوري که انسان احساس ميکند با يک پديده مقدس روبروست.
- مطابق نظر ارسطو، اثر هنري نه جهان موجود بلکه جهاني که ميبايست باشد را به تصوير ميکشد.
- اثر هنري زماني معنا پيدا ميکند که در معرض ارتباطات اجتماعي قرار بگيرد، مثلاً اگر شما قطعه شعري بگوييد و هيچگاه ان را براي کسي نخوانيد اثر هنري نخواهد بود.
- نتيجه و تاثير هنر پالايش و خلاص کردن روح است. هنر نوعي عظمت روحاني به انسان ميدهد. با هنر توانايي پالايش روح خود و ديگران را پيدا ميکنيم. هنر ما را به جهاني که از آن بيخبريم ميبرد و به زندگي ما معنا ميدهد.